سحر با باد میگفتم حدیث آرزو مندی
بگفتا اربعین آمد تو ساک خود نمیبندی
شانه هایم که تکان میخورد میان روضه ات
آثار زلزله ایست که در قلبم رخ داده
گسلی باز شد
باز بیشتر خرابت شدم
حسین جان